الهی بی پناهان را پناهی بسوی خسته حالان کن نگاهی
چه کم گردد ز سلطان گرنوازد گدائی را ز رحمت گاه گاهی
مرا شرح پریشانی چه حاجت که برحال پریشانم گواهی
الهی تکیه بر لطف تو کردم که جز لطفت ندارم تکیه گاهی
دل سرگشته ام را رهنما باش که دل بی رهنما افتد به چاهی
موضوع مطلب :